این قدر استادام تو دوره رزیدنتی تحقیرم کردن که حسرت یه تعریف درست و حسابی به دلم مونده. هر چی فکر میکنم جز استاد بد و بی تفاوت دلیلی برلی شکستهام نیست
این قدر استادام تو دوره رزیدنتی تحقیرم کردن که حسرت یه تعریف درست و حسابی به دلم مونده. هر چی فکر میکنم جز استاد بد و بی تفاوت دلیلی برلی شکستهام نیست
فقط میشه گفت بیاندازه غمگین و متاسفم. تلاش در راه درست نباید تابع قانون همه یا هیچ باشد...
من این قدر غمگینم و ارسیدهام که خدا میدونه. استادام رو هرگز نمیبخشم. هیچ وقت به فکرم نبودند.
چهقدر از من کار کشیدی آدم عقدهای! تو استاد نبودی.بیا نگاه کن ۸ ماهه و بورد هم اون حوری
من بالاخره تسویه حساب کردم با دانشگاه. اصلا بلد نیستم بعدش چی کار باید کرد. زندگی برای ن زیادی پیچیده است. مغزم نمیکشه این همه. بلایی که استادم سرم آورد تا عمر دارم یادم نمیره.
هیچی...کاملا ارتباطم با دوستان و خانواده قطع شده به لطف روز جهانی ارتباطات اینترنتی.بورد شفاهی دادم و افتادم که به درک اسفل السافلین.این قدری که امتحان گرفتنشون مسخره بود.فقط تجربه سفری بود و یادگیریای.من حتی خجالت میکشم برای تسویه حساب برم.اینجا که طرحم نون گیرم نمیاد.الان دو هفته است نون گیرم نیومده.چون نانوایی ساعاتی بازه که من بیمارستانم.غمگینم برای همه چیزایی که ایرانیها به خاطرش غمگینن...
همه در برابر قانون برابرند،منتها بعضیها برابرترند!!! حکایت قانون جوانی و حمایت از خانواده،قانون خدمت پزشکان و پیراپزشکان و طرح قاصدک و شاپرک و مالیات و...است.من دیگه این قدر خستهام از این سیستم که حتی نای اعتراض ندارم.پزشکی شده جایی لوکس برای خانوادههای اشراف و ...رنج مناطق محروم بر دوش بچههای خانوادههای متوسط جامعه است و پولش رو اون قشر مرفه میگیرند...