اگه من کارهای بودم ،به جای مزخرفات علوم پایه کار کردن با SPSSرا به بچههای پزشکی یاد میدادم.
خیلی دلم گرفته.
اگه من کارهای بودم ،به جای مزخرفات علوم پایه کار کردن با SPSSرا به بچههای پزشکی یاد میدادم.
خیلی دلم گرفته.
عدالت یعنی نمره مبنای قبولی بورد برای اطفال ۸۵ باشه اون وقت برای روانپزشکی ۱۰۱ و سال قبلش افراد با نمره ۶۰ درصد کل پاس شده باشن.
عدالت یعنی حتی بهت جواب اعتراضات و کلید نهایی اعلام نشه و فقط پیامک بزنن که چه کسی و کی مجازه بره بورد مصاحبه بده.
عدالت یعنی تویی که در زمانکرونا بخش رفتی هیچ مزیتی نداری بر رزیدنتی که یک سال تموم خورده و خوابیده...
دکتر حقدوست هم برکنار شد.
در شرایطی هنوز تکلیف آزمون غیراستاندارد بورد امسال معلوم نیست که صبح روز ۲۵م و ۲۶م مصاحبه شفاهی بچههای روانپزشکی سراسر کشور! در روزبه قراره برگزار بشه.ظاهرا براشون شهرستانها چیزی زاید و قابل چشمپوشی هستند.
پی نوشت: بگذریم که من به هیچوجه جز اونهایی که باید نگران مصاحبه باشن نیستم
من اومدم اینجا که بهتون بگم چی باعث میشه شکست بخورید.همهاش پی حرف شاگرد اولهای بورد نگردید.خوندن تکست بوک،دوره کافی نداشتن،تست نزدن، حاشیههای مختلف،مشکل مربوط به خوراک و خانواده و حمایتشون.مدیرگروههایی که الکی می کشونندتون تو بیمارستان.سال بالاییهای مفتخور ، سال پایینیهای تنپرور و ابیوزر.اتندینگ بیوجدانی که رزیدنت براش حکم مهر داره.شهر بد محل رزیدنتی و نداشتن بوردمن درست و حسابی و همسایهای که با مته رو اعصابتونه در مجموع شرایط افتادنی کامل و آرام را برای شما فراهم میکنه.
خِلاص...
راحت بنشینیم برای بورد سال بعد برنامه بریزیم و غصه رد شدن امسالمون رو نخوریم.آره پیش از چوب شا لله میکنم ولی فکر نکنم قبول بشم.خرد شدم در این سفرها و...خدا ریشه باعث و بانی این سفر در این شرایط و با اون برنامهریزی نصفه نیمه بدون هیچگونه تسهیلات را از ریشه بکنه.
امتحان دادم.کلا نمیدونستم سوال از کدوم فصل و گوشه کتابه.برگشتم ناهار از رستوران گرفتم خوردم.همین دیگه 😂 زندگیم بانمکه.
امروز یه سری از رشتهها بورد دادن.یعنی اینقدر به خودم بد و بیراه گفتمکه این مدت درست درسم رو نخوندم که خدا میدونه.چرا هیچوقت من جز اونهایی که تاکید دارن آزمون در زمان خودش برگزار بشه نیستم؟ چرا اینقدر وضعم داغونه الان؟ چرا حتی سلامت جسمانی هم ندارم الان؟
دیشب خواب میدیدم که رفتم مطب دکتر الف که کارای پژوهشیم تموم بشه.یه مریض اومده و من بلد نیستم باهاش مصاحبه کنم.از اون بدتر بلد نبودم دارو بنویسم یا حتی برگه تمیز تامین اجتماعی تو دفترچهاش پیدا کنم.رو یه برگه اشتباهی نوشتم تو خواب و کندمش از تو دفترچهاش و تو همون عالم فکر میکردم آخرین برگ سفید دفترچه بوده.مریضمون هم از اون ترسناکها بود که اگه میفهمید میکشتم:))) اینه وضعیت روان ارشد روانپزشکی که بورد داره.شبی نیست خواب همچین چیزایی رو نبینم.من منی که عیچوقت خواب نمیدیدم.
امروز کارت دادن.برادر لجدوست بیانیه هم دادن.هیچی امتحان هست و امتحان دیگری هم نیست درست مثل امید به اصلاح امور.یه ذره هم برنامه ریزی نداشتن خدا شاهده.یک ذره همپیش بینی نکردن که قراره چی بشه.یه فرم خود اظهاری دادن که بیا بنویس کرونا داری یا نه! من در حالت هشیاری!!!مثلا بقیه اوقات مستیم یا توی کما و صداقت!!!! تعهد میکنم کوید ندارم!!! تو پزشکی؟ واقعا پزشکی؟؟؟مطمئنی؟ اصلا یه خرده هم شک نداری؟
گوگولیای مهربون دوست داشتنی دلسوز وزارتخونه که یه با نمک دیگشون رو مشاور ویژه کردن برامون یه راهنمای شرکت در آزمونم منتشر کردن منتها بیربطه به رشتهمون.یعنی کارشون از رهپویان شریفم بی کیفیتتره.خدا شاهده.حالا این یعنی چی؟ یعنی نمونه سوالا رو هم دیدین دیگه حق اعتراض ندارین.فردام کارت میدن.چرا اینقدر ناامید بودم هیچی نخوندم؟ اگه امتحان ندم پولم رفته هم آبروم.اگر امتحان بدم آبروم میره و ممکنه کوید بگیرم سوش لامبدا هم رسید قربون حکمت ایزدی برم.به هرحال برگزار کردن این امتحان برای اون بچه خرخونیایی که کتاباشون رو قورت دادن از جونشونم مهمتره.یه نفر اومده تو یه گروه نوشته چتونه هی الکترونیک الکترونیک میکنین چیه مگه usmle هم کامپیوتریه.میخوام بگم از ماست که برماست.یعنی طرف رتبه اول بوردم باشه عقلش قد بچه ابتدایی هستش و هنوز فکر میکنه خودش نخبه و بقیه گاگولن