دکتر سملوایز

آخرین مطالب
  • ۰۳/۰۱/۰۹
    نه

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رزیدنت» ثبت شده است

۱۷
شهریور

من اومدم اینجا که بهتون بگم چی باعث میشه شکست بخورید.همه‌اش پی حرف شاگرد اولهای بورد نگردید.خوندن تکست بوک،دوره کافی نداشتن،تست نزدن، حاشیه‌های مختلف،مشکل مربوط به خوراک و خانواده و حمایتشون.مدیرگروههایی که الکی می کشونندتون تو بیمارستان.سال بالایی‌های مفت‌خور ، سال پایینیهای تن‌پرور و ابیوزر.اتندینگ بی‌وجدانی که رزیدنت براش حکم مهر داره.شهر بد محل رزیدنتی و نداشتن بوردمن درست و حسابی و همسایه‌ای که با مته رو اعصابتونه در مجموع شرایط افتادنی کامل و آرام را برای شما فراهم می‌کنه.

  • Doctor Semmelweis
۱۴
شهریور

خِلاص...

راحت بنشینیم برای بورد سال بعد برنامه بریزیم و غصه رد شدن امسالمون رو نخوریم.آره پیش از چوب شا لله می‌کنم ولی فکر نکنم قبول بشم.خرد شدم در این سفرها و...خدا ریشه باعث و بانی این سفر در این شرایط و با اون برنامه‌ریزی نصفه نیمه بدون هیچ‌گونه تسهیلات را از ریشه بکنه.

  • Doctor Semmelweis
۱۰
شهریور

دیشب خواب می‌دیدم که رفتم مطب دکتر الف که کارای پژوهشیم تموم بشه.یه مریض اومده و من بلد نیستم باهاش مصاحبه کنم.از اون بدتر بلد نبودم دارو بنویسم یا حتی برگه تمیز تامین اجتماعی تو دفترچه‌اش پیدا کنم.رو یه برگه اشتباهی نوشتم تو خواب و کندمش از تو دفترچه‌اش و تو همون عالم فکر می‌کردم آخرین برگ سفید دفترچه بوده.مریضمون هم از اون ترسناکها بود که اگه می‌فهمید می‌کشتم:))) اینه وضعیت روان ارشد روانپزشکی که بورد داره.شبی نیست خواب همچین چیزایی رو نبینم.من منی که عیچ‌وقت خواب نمی‌دیدم.

  • Doctor Semmelweis
۰۹
شهریور

امروز کارت دادن.برادر لج‌دوست بیانیه هم دادن.هیچی امتحان هست و امتحان دیگری هم نیست درست مثل امید به اصلاح امور.یه ذره هم برنامه ریزی نداشتن خدا شاهده.یک ذره هم‌پیش بینی نکردن که قراره چی بشه.یه فرم خود اظهاری دادن که بیا بنویس کرونا داری یا نه! من در حالت هشیاری!!!مثلا بقیه اوقات مستیم یا توی کما و صداقت!!!! تعهد می‌کنم کوید ندارم!!! تو پزشکی؟ واقعا پزشکی؟؟؟مطمئنی؟ اصلا یه خرده هم شک نداری؟

  • Doctor Semmelweis
۰۸
شهریور

خواب دیدم دارم علایم اوتیسم رو توضیح میدم و هیچ کس گوش نمیده :)))) یعنی چنان بلایی بر سر روان ما آوردن که تو خوابم داریم درس دوره میکنیم.توی این بلبشوی تغییر کابینه هنوز هم عده‌ای امید دارن که این امتحان غیرعقلانی در زمان مناسبتری برگزار بشه.من که تیر خوردم شما ادامه بدید.:)))

  • Doctor Semmelweis
۰۳
شهریور

تصمیم گرفتم بورد شرکت نکنم.هنوز به هیچ کسی نگفتم.خیلی داشت اعصاب و روانم را به هم می‌ریخت که باید برای یک آزمون برم تهران و توی هتل و توی اتوبوس و بعد دوباره ده روز بعدشم برم مصاحبه و باز هتل و ...تازه هیچی هم نخونده بودم.این شد که ولش کردم.خسته شده‌ام.از این کرونا و درس و نبودن همدردی درجامعه و ...

  • Doctor Semmelweis
۲۸
خرداد

یه سوال از طراحان محترم سوالات اطفال و...دارم.واقعا این که من حفظ کنم کودک در چندماهگی چند مکعب رو سر هم سوار می‌کنه این قدر براتون مهمه؟ خوب آدم فوقش میذاره زیر شیشه میزش! چتونه دست بر نمی‌دارید از این سوال حفظیهای خرخوانی؟ دلم خوش بود اومدم روانپزشکی خبری از اطفال نیست باز این جدول مسخره رفلکسهای مونرو و گردن گرفتن و...پیداش شد.من حفظ هم بشم فوقش یه شبه 

  • Doctor Semmelweis
۲۷
خرداد

توی بخش ما خدا را شکر مرگ و میر زیاد نیست.توی این چهار سال متاسفانه چهاربار خبر فوت شنیدم: خبر فوت دو بیمار در خونه‌هاشون به خاطر عوارض مصرف مواد و خودکشی دوتای دیگه توی خونه (که متاسفانه هردوشون دختران نوجوانی بودن که مصرف ماری‌جوانا هم داشتن) خیلی ناراحتم کرد.گاهی فکر می‌کنم به این که همه تلاشهایی که برای نجاتشون در دوره‌های قبلی بستری کشیدیم بی‌حاصل بوده.دلم می‌خواست در این مورد با کسی که فلسفه زندگی رو بهتر درک کرده حرف بزنم.آخه همه زندگی رزیدنتهای روانپزشکی هدفش نجات جون این آدمهاست...گاهی از خودم می‌پرسم واقعا وجودم فایده‌ای هم داشته؟؟

  • Doctor Semmelweis
۰۶
ارديبهشت

سلام به همگی

فکرنکنم کسی من رو یادش باشه. من نویسنده  قدیم وبلاگ قدیم residency.blog.irهستم که تا به دلایل شخصی حذفش کردم یه نفر برداشته آدرسش رو کردنش وبلاگ مهاجرت به کانادا  :))) 

امروز که دارم براتون می نویسم با آدمی که سال 95 اون وبلاگ رو ساخت خیلی فرق کردم. سال آخر رزیدنتی روانپزشکی هستم و باید برای ارتقا و بورد درس بخونم. الان دیدم اون زمان توی وبلاگم نوشته بودم خدایا سال 1400 من این موقعها امتحان بورد داشته باشم... اتفاقاتی که بعد از کرونا رخ داد واقعا همه چیز زندگی رو تحت تاثیر قرار داد. هنوز با دکتر بندری و دکتر شلتوک هستیم .منتها دکتر باقلوا انصراف داد و امسال دوباره رزیدنتی امتحان داده و یه رشته به قول خودش لوکس قبول شد. چه حیف که اون وبلاگم دیگه قابل دسترسی نیست. 

الان توی خوابگاه نشسته ام براتون می نویسم .خودم در حال درمان افسردگی خودم هستم:)) و معضل بزرگ الانم پیدا کردن کیس پایان نامه است و درس خواندن برای ارتقا.

روابطم با دکتر بندری مرحله افتضاح رو هم رد کرده و تصمیم گرفتم باهاش در واقع هیچ تعاملی نداشته باشم. باقلوا هم که انصراف داد دیگه اسممون رو هم نیاورد...

با آدمهای جدیدی آشنا شدم . رزیدنتای جدید سال پایین که هر کدوم ماجراهایی داشتن ...

 

  • Doctor Semmelweis